مرد تنها(شعر های خودم)

جايي براي تنهاییم..

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 90917
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 81
تعداد آنلاین : 1



تو همون بودی ....

 


 

تو همون بودی که من خوابشو می دیدم

 

 

تو همونی که می خوام براش بمیرم

 

 

تو همون فرشته ای از جنس آدم

 

 

تو واسم نشونه ای از خدای عالم

 

 

تو همونی که تو خنده هام شریکی

 

 

توی درد و قصه هام برام طبیبی

 

 

تو همون رویای پاکی که توی شبهای من بود

 

 

تو حتما" یه قطره از خدایی ...

 

 

تو همون بودی و هستی که می خوام براش بمیرم

 

 

از خدا خواستم همیشه پیش تو آروم بگیرم

 

 

تو واسم دنیای عشقی ؛ تو تموم لحظه هامی

 

 

تازه می شه روح و جونم وقتی که تو پا به پامی

 

 

از خدا می خوام همیشه که کنار تو بمونم

 

 

شمع باش پروانه میشم تا کنار تو بسوزم

 

 

وقتی چشمات گریه می کرد آرزوم بود که بمیرم

 

 

کاش بودم کنارت ای گل تا که دستاتو بگیرم

تو قطره از خدایی ...

نويسنده: aloneguy تاريخ: 6 دی 1389برچسب:تو همون بودی ,,,,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

چه شقایق باشد چه لبخند گل یاس زندگی باید كرد،دنیا پابرجاست(مرد تنها)

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

 


aloneguy.LoxBlog.Com | Template By: Alireza